دویدم و دویدم

دویدم و  دویدم
سر کوهی رسیدم
دو تا خاتونی دیدم
یکیش به من آب داد
یکیش به من نون داد
نونو خودم خوردم
آبو دادم به زمین
زمین به من علف داد
علفو دادم به بزی
بزی به من پشگل داد
پشگلو دادم به نونوا
نونوا به من آتیش داد
آتیشو دادم به زرگر
زرگر به من قیچی داد
قیچی رو دادم به خیاط
خیاط به من قبا داد
قبا رو دادم به ملا
ملا به من کتاب داد
کتابو دادم به بابا
بابا به من خرما داد
خرما رو خودم خوردم
هسته شو دادم به زمین
زمین به من درخت داد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد