دلدار مرا گفت: چرا غمگینی؟ در بند کدام دلبرک شیرینی؟
برجستم و آیینه به دستش دادم گفتم که در آیینه که را می بینی؟
نشانه دوست خالص آن است که مانند آیینه عمل می کند، هم خوبیها را به تو می گوید و هم بدیها را. وقتی دو تا آیینه روبروی هم بایستند چقدر تصویر یکرنگ به ما نشان می دهند؟ حالا حساب کنید وقتی دو تا آدم خوب روبروی هم بایستند چه می شود!
سلام حوال عزیز گفته بودی که همه فعالیتهایی که من میکنم من را از تنهایی در میاره تا حالا تنهایی رفتی سینما تا حالا شده وقتی با دوستت و دوست او به کوه میروی مجبور شوی تنها بمانی تا مزاحم انها نباشی کتاب هم که فقط مدتی از زمان ادم را پر میکنه هر کتابی را که خواستی برام ایمیل بفرست تا برایت بفرستم نزدیکه محل زندگیت به ما نه ما تو هفت حوضیم حالم همچنان خیای بده ناراحتی اعصابم بروز جسمی هم پیدا کرده کم کم دارم میمیرم شاید جسمی نه اما روحی حتما اگه کسی را میشناسی تا من را از تنهایی در بیاره معرفی کن درسام خیلی زیاد شدن پدرم داره در میاد حتما برام دعا کن راستی به وبلاگم سر بزن با حال وروز خرابم بیشتر اشنا بشی التماس یه عالمه دعا نارنج که در استانه مردنه
سلام حوال عزیز مرسی از دلداری هات حتما راهی هست باید زودتر پیداش کنم امروز دکتر صاحبی استاد زبانم میگفت فقط کافیه همه کارهات را با عشق انجام بدی و هر اتفاق خوب یا بد را یه نشانه از خدا بدونی راستی شما نمیدونی کتاب های زبان ارکو و بارون را باید از کجا گیر بیارم ؟ کل انقلاب را گشتم نبود
گل سرخی به او دادم گل زردی به من داد ..!
برای یک لحظه ی ناتمام قلبم از طپش افتاد
سلام کم پیدایی
میخوام بره این تنهایی لعنتی بیرونش میکنم اما پر رو تر از این حرفاست راستی مامانم را جو گرفته وبلاگ ساخته (حاشیه) سرما خوردم از ساعت ۵ خوابیدم ۱ ساعته که بیدار شدم چون درس ندارم اومدم تو اینترنت شنبه امتحان دینی دارم که اسونه بیداری؟
با سلام
اگه دوست داشتید وبلاگ من راهم