آدم وحوا

گفته ی مشهوری است که می گوید: " زندگان، مردگان هستند که ایام مرخصیشان را در این دنیا می گذرانند."

 به نظر من اگر مرخصی ای هم هست، مرخصی ای است با اعمال شاقه!

 این دنیا دار بلا و امتحان است. آن هم به خاطر خطایی که پدر و مادرمان " آدم و حوا " انجام دادند.

 به واسطه ی همین خطا بود که انسان به مرتبه ای پایین تر یعنی این دنیا سقوط (همان هبوط) کرد.

 حالا باید زندگی کرد تا:

 یا به مرتبه ی  قبلی و بالاتر برگشت؛

و یا به مرتبه ای پایین تر سقوط کرد.

 

گفتم آدم و حوا یاد قطعه شعری افتادم که چندین سال پیش در روزنامه همشهری به چاپ رسیده بود. چون شعر جالبی بود حفظش کردم و الآن تقدیمش می کنم به شما:

 

آدم و حوا

 

میوه ی گناه

 

آدم!

کاش به سان زمان تو و حوا

میوه ی گناه تنها سیب بود

تنها!

آیینه بندون

 دلدار مرا گفت: چرا غمگینی؟          در بند کدام دلبرک شیرینی؟

     برجستم و آیینه به دستش دادم       گفتم که در آیینه که را می بینی؟

  

نشانه دوست خالص آن است که مانند آیینه عمل می کند، هم خوبیها را به تو می گوید و هم بدیها را. وقتی دو تا آیینه روبروی هم بایستند چقدر تصویر یکرنگ به ما نشان می دهند؟ حالا حساب کنید وقتی دو تا آدم خوب روبروی هم بایستند چه می شود!