-
۱۵ آذر، ۱۶ آذر
پنجشنبه 16 آذر 1385 07:49
سـلام. یاد شهدای 16 آذر گرامی! درود. مدال طلای رضا زاده مبارک!
-
بشارت عشق
دوشنبه 13 آذر 1385 02:06
از اوان نوجوانی و حتی پیش از آن، روزنه امیدی داشتم به دنیای عشق. اما یک دهه طول کشید تا بفهمم نباید به این روزنه دل بست. آن روزنه بسته شد و من ماندم و غم های همیشگی. ولی آیا پاداش دوست داشتن، شب و روز گریه بود؟ متبرک باد نام خداوند که به بشارت عشق می بارد. غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است...
-
تو برعکس رعد و برقی!
شنبه 11 آذر 1385 03:59
رضا غریب الغـربا رضا معـیـن الضعـفا آقا جون دوست دارم................. میلاد نور هشتم بر همگان مبارک! سلام دوستان. یک سال از زمان نوشتن من در وبلاگ اسکای می گذرد. از فروردین ۸۴ با پرشن بلاگ شروع کردم. با بلاگ اسکای، خوب ادامه دادم ولی مدتی است که وبلاگم در بلاگ اسکای دچار مشکل شده و برخی تصاویر را نمایش نمی دهد. شاید...
-
تو این دانشگاه چه خبره؟
پنجشنبه 18 آبان 1385 06:29
با گذشت یک ماه و نیم از آغاز سال تحصیلی، استاد مربوطه موفق به تصحیح دوباره ی برگه امتحانی من نشده است. ایشان که به نظر می رسد تمایلی به انجام این کار ندارد می گوید: این ترم نمره ی بالاتری به تو خواهم داد! یکی از استادها در کلاس کتابی را معرفی کرد و گفت که این کتاب در کتاب خانه دانشگاه موجود است. وقتی به کتاب خانه...
-
استاد دروغگو
پنجشنبه 20 مهر 1385 01:18
با هم بشنویم سلام استاد! می خواستم دو دقیقه وقتتان را بگیرم و به نمره ام اعتراض کنم. چند شدید؟ 14 من تمام برگه ها را به دقت تصحیح کردم و به همه بچه ها تا یک نمره هم اضافه کردم. لطف کردید استاد، ولی من تمام جلسات کلاس را حضور فعال داشتم و حتی شما به من مثبت هم دادید. به همین خاطر و رو حساب اهمیتی که شما به حضور در کلاس...
-
کتاب، بهترین دوست
پنجشنبه 6 مهر 1385 02:19
کتاب معلمی است که بدون تازیانه ما را تربیت می کند. مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعت های ملامت بار به ساعات لذت بخش. به جای آنکه چندین کتاب بخوانی کتاب های خوب را چندین بار بخوان. برخی کتب را باید چشید، برخی دیگر را باید بلعید و قلیلی را هم باید جوید و هضم کرد. وقتی احساس می کنید دیگر هیچ دوستی برایتان باقی نمانده به قفسه...
-
نیکی به پدر از طریق اینترنت!
چهارشنبه 5 مهر 1385 06:46
سلام دوستان! نماز و روزه تان قبول. پدرم بعد از صرف سحری و ادای نماز، مشغول مطالعه بود و من هم در حال گشت و گذار در اینترنت بودم که پدرم نام کتابی را برد و پرسید آیا نام نویسنده آن را می شناسم یا نه؟ جواب من که منفی بود، ولی چون آنلاین بودم با خودم گفتم بد نیست نام کتاب مورد نظر را در گوگل جستجو کنم شاید توانستم...
-
خدا هنوز نومید نیست
سهشنبه 4 مهر 1385 12:11
آغاز ماه مبارک رمضان بر شما مبارک ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما بر بند سر سفره بگشای ره بالا رابیندرانات تاگور می گوید: هر کودکی با این پیام به دنیا می آید که خدا هنوز از انسان نومید نیست. دیروز عمو شدم!
-
یاد قدیم ها بخیر!
پنجشنبه 30 شهریور 1385 09:28
قدیم ها سن و سال کمتر ی داشتیم ولی شادی هایمان بیشتر بود، نبود؟ شاد باشید! باشد؟
-
سقوط آزاد!
شنبه 25 شهریور 1385 21:52
بخش جدیدی به وبلاگ اضافه کرده ام تحت عنوان با هم بشنویم که طی آن لینکی به یک ترانه می دهم، ترانه ای که بی مناسبت با مطلب ارسالی نیست. جای آن هم در ابتدای هر مطلب است تا اگر علاقمند بودید، همزمان با خواندن مطلب به ترانه نیز گوش بسپارید. برای این کار کافی است بر روی لینک با هم بشنویم کلیک کنید و در صفحه ای که باز می...
-
تبدیل تاریخ میلادی به شمسی و بالعکس
پنجشنبه 26 مرداد 1385 05:31
این برنامه قابلیت تبدیل تاریخ شمسی به میلادی و تبدیل تاریخ شمسی به قمری را دارد. دانلود کنید: DateConverter.rar فقط ۳۵ کیلوبایت
-
سه دستگی در خانواده ما!
چهارشنبه 25 مرداد 1385 06:09
سلام. چند روزی بیشتر به عروسی پسر عمه ام نمانده و ما هم کم کم در حال راهی شدن هستیم. محل عروسی، یکی از روستاهای شهرستان فاروج واقع در خراسان شمالی است. اولین گروه اعزامی از خانواده ما، روز سه شنبه به راه افتاد. این گروه، دو نفره بود و مستقیما به محل عروسی اعزام شد! دومین گروه اعزامی هم امروز یعنی چهارشنبه به راه می...
-
من، تابستان، عروسی و سفر
سهشنبه 24 مرداد 1385 06:04
سلام دوستان. چه حال؟ چه خبر؟ تابستون هم تابستون های قدیم! این روزها که از کوچه و خیابان رد می شوم، برگها را می بینم که نیمه زرد به روی زمین می افتند. بابا! چه خبره مگه؟ هنوز تو تابستون هستیم ها؟ تو این تابستون کاری که کردیم و می کنیم فقط عروسی رفتن بوده و بس. اول، پسردایی ام، دوم یکی از اقوام دور (پسرعموی پسرخاله ام)...
-
آدم وحوا
یکشنبه 15 مرداد 1385 04:53
گفته ی مشهوری است که می گوید: " زندگان، مردگان هستند که ایام مرخصیشان را در این دنیا می گذرانند." به نظر من اگر مرخصی ای هم هست، مرخصی ای است با اعمال شاقه! این دنیا دار بلا و امتحان است. آن هم به خاطر خطایی که پدر و مادرمان " آدم و حوا " انجام دادند. به واسطه ی همین خطا بود که انسان به مرتبه ای پایین تر یعنی این دنیا...
-
گزیده ها ۲
شنبه 31 تیر 1385 11:33
گزیده ای از کتاب سخنرانی را توانا شویم / رجبعلی مظلومی سخنرانی مؤثر آن است که از قلب گوینده سرچشمه گرفته و به قلب شنونده نفوذ کند، نه این که از ذهن گوینده برآید؛ که تنها بر ذهن شنونده خواهد نشست و بالآخره به فراموشی سپرده خواهد شد. سخنران خوب، مانند پنجره ای است که نور را به درون می فرستد، در حالی که خود را عرضه نمی...
-
گزیده ها ۱
دوشنبه 5 تیر 1385 15:42
گزیده ای از کوه پنجم / پائولو کوئیلو/ ترجمه ی طاهره صدیقیان / چاپ اول ۷۷ ایلیا جامش را پر کرد. قلبش به تدریج نشانه های خطر را آشکار می ساخت. او از بودن در کنار این زن لذت می برد. عشق می توانست خطرناک تر از ایستادن در مقابل سرباز اخاب با تیری نشانه رفته به قلبش باشد. اگر تیر در قلبش فرو می رفت، او می مرد.... و بقیه بر...
-
من، فوتبال، امتحان!
دوشنبه 22 خرداد 1385 05:47
سلام دوستان. یکی از اولین روزهای خرداد، یک دوستی لطف کرد و در عوض کار کوچکی که برایش انجام داده بودم، کتابی برایم هدیه آورد. ( المراقبات / آیت الله میرزاجواد ملکی تبریزی / ترجمه ابراهیم محدث ). خیلی خوشحال شدم که این دوست عزیز " کتاب " را برای هدیه انتخاب کرده. شما آخرین هدیه ای که گرفتید چه بود؟ صبح پنج شنبه ۱۹خرداد،...
-
شما به این سوال پاسخ دهید
پنجشنبه 21 اردیبهشت 1385 16:53
وبلاگ نویسی اولویت چندم جوان دانشجوی ایرانی است؟ ماهی همیشه تشنه ام در زلال لطف بیکران تو می برد مرا به هر کجا که میل اوست موج دیدگان مهربان تو سلامی به لطافت بهار به دوستی های پایدار و رفاقت های صمیمی. دوستان عزیز حالتان چطور است؟ شاد و شادابید؟ امید که اینچنین باشید. حتما وبلاگ های بسیاری را دیده اید که از تاریخ...
-
کتابخانه کوچک ما (۲)
دوشنبه 22 اسفند 1384 17:34
این هم لیست کتابهایی که اخیرا خوانده ام ( به ترتیب زمانی ). شاید شما هم یکی از آنها را خوانده باشید که در این صورت خودش می شود یک حسن تصادف ! کوه پنجم: پائولو کوئیلو / ترجمه: طاهره صدیقیان غرور و تعصب: جین آستن / ترجمه: شمس الملوک مصاحب جزیره یخبندان: ژول ورن / ترجمه: عنایت الله شکیباپور سراب: مه دخت کشکولی مشکل اساسی...
-
کتابخانه کوچک ما (۱)
یکشنبه 21 اسفند 1384 17:21
پسرخاله ای دارم که هروقت به خانه مان می آید یکراست به سراغ کتابخانه کوچکمان می رود و سراغ کتاب تازه می گیرد. یکی از روزهای اول ماه دی که آمده بود، گلایه کرد که: تمام کتابهایتان را خوانده ام و هر کتابی که از کتابخانه تان بر می دارم تکراری به نظر می رسد! البته او کمی اغراق می کند. چرا که تمام کتابها را نخوانده، فقط تمام...
-
عنوان با خودتان
شنبه 6 اسفند 1384 13:09
سر جلسه امتحان زبان شناسی بودیم. در یکی از سؤالها کلمه ای بود که طبق متن کتاب نبود. در واقع کلمه readings که در سؤال آمده بود، در متن کتاب meanings آمده بود. هرچند به مفهوم جمله خللی وارد نشده بود، با اینحال خواستم نظر استاد را نیز بدانم. دست بلند کردم و استاد را به حضور طلبیدم! پرسیدم: استاد! این کلمه به نظر نمی رسد...
-
حسن تصادف
یکشنبه 9 بهمن 1384 16:53
سلامی به گرمای تابستان، به زیبایی زمستان، به شما عزیزان که شده اید مرا مهمان! دوستان خوبم چطورن؟ دوستان بد که خوبن؟! ******************* شاید برای شما هم پیش آمده باشد که چیز تازه ای ببینید، بخوانید و یا بشنوید و بعد از آن، هر جا که می روید نشانه ای از آن چیز تازه بیابید. این موارد برای من خیلی پیش می آید و من هم خیلی...
-
اینجا وقت خنده!
دوشنبه 12 دی 1384 17:10
آناتول فرانس می گوید: خنده بهترین اسلحه برای مبارزه با مشکلات زندگی است. خنده دویدن بی حرکت نام گرفته است و به این دلیل افراد لاغر را چاق و افراد چاق را لاغر می کند. آیا برای شما هم خنده با افزایش سن نسبت عکس داره؟ متأسفانه هر چه سنمان بیشتر می شود کمتر می خندیم. به همان ترتیب هر چه افراد تحصیلکرده تر می شوند کمتر و...
-
آیینه بندون
یکشنبه 27 آذر 1384 09:26
دلدار مرا گفت: چرا غمگینی؟ در بند کدام دلبرک شیرینی؟ برجستم و آیینه به دستش دادم گفتم که در آیینه که را می بینی؟ نشانه دوست خالص آن است که مانند آیینه عمل می کند، هم خوبیها را به تو می گوید و هم بدیها را. وقتی دو تا آیینه روبروی هم بایستند چقدر تصویر یکرنگ به ما نشان می دهند؟ حالا حساب کنید وقتی دو تا آدم خوب روبروی...
-
زمان پرواز می کند؟
شنبه 12 آذر 1384 07:49
هر وقت آنلاین هستم، گذر سریع زمان را به خوبی احساس می کنم. این که الان گفتم یعنی چه؟
-
انقلاب درونی
سهشنبه 8 آذر 1384 02:34
چند درصد از ما شب هنگام از آنچه بر ما گذشته و یا انجام داده ایم راضی و خشنودیم؟ چند درصد از ما با راحتی و آسایش خیال سر بر بالین می گذاریم و صبح با وجود خواب کافی سرحال و با نشاط از خواب بر می خیزیم؟ چند درصد از ما با علاقه و شوق به سر کار خود می رود؟ چند درصد از ما درآمد ماهیانه خود را کافی می داند؟ همه ما محتاج یک...
-
قصه عشق
دوشنبه 7 آذر 1384 03:13
بعضی ها می گن عشق واسه مرغ عشقه. بعضی ها هم می گن واسه بچه گربه س. بعضی از آدم ها هم ادعا می کنن عاشقن،یعنی همون مرغ عشقه و بچه گربه هه. آخرش هم ما نفهمیدیم این عشق چیه و بالاخره واسه آدمه یا واسه حیوونها؟ گاهی اوقات دیده شده یه مرغ عشق، عاشق یه گربه می شه. اون موقع شما تصور کنید حاصل این عشق چی می شه؟ توی عشق و...
-
√ زندگی خروسی
دوشنبه 7 آذر 1384 03:12
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغ زد. بر حسب اتفاق، آن تخم به مزرعه ای رسید که پـر از مـرغ و خـروس بـود. مـرغ و خـروس ها می دانستند که ب ای ـد از ایـن تخم مراقبت کنند و بالأخره هم مرغ پیری داوطلب...
-
قصر هزار آیینه
دوشنبه 7 آذر 1384 03:10
قصر هزار آیینه مدتها پیش در یک دهکد ۀ کوچک در آنسوی دریاها، قصری قرار داشت که نام آن قصر هزار آیینه بود. یک توله سگ شاد و شیطون تصمیم گرفت از این قصر دیدن کند. او با شادمانی و شنگولی ذاتی و همیشگی خود وارد قصر شد و از پله های آن بالا رفت و وارد سالن هزار آیینه گردید و در آنجا درکمال حیرت هزار سگ کوچک شاد و شنگول دید...
-
هَهوالْ، پلی برای دوستی
یکشنبه 6 آذر 1384 05:40
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد سلام. به وبلاگ هَهوال خوش آمدید. هَهوال به زبان کردی کرمانجی (از گویشهای رایج در خراسان شمالی) یعنی دوست. امیدوارم هَهوال پلی باشه برای حفظ دوستی ها و صمیمیت ها، پل...